فرهنگی و هنری

روایت صادقانه از موسیقی فراموش‌شده جنوب/ «سرکوهی» در مسیر ثبت میراث شنیداری ایران

مسیح فخر و سید امیر میرباقری: در روزگاری که صدای بسیاری از نغمه‌های محلی و لالایی‌های مادرانه در هیاهوی زندگی مدرن گم شده است، محمد ناصری‌راد با مستندی تازه، توجهات را به سوی فرهنگ شنیداری و حافظه‌ی جمعی ایران جلب کرده است؛ فیلمی که از دل عشق و تجربه‌ی شخصی او به موسیقی نواحی زاده شد و به گفته‌ی خودش «با صداقت یک آواز محلی» ساخته شد. ناصری‌راد در گفت‌وگو با خبرآنلاین، از ریشه‌های خانوادگی الهامش، از پدری خوزستانی و مادری اهل کربال تا مواجهه‌اش با حسن کرمی، مردی که هنوز آوازهای کهن را زنده نگه داشته، سخن می‌گوید. او معتقد است مستندساز باید بیش از هر چیز شنونده باشد، چرا که واقعیت به‌خودیِ خود زیباست.
در ادامه‌ی این گفت‌وگو، علی بلندنظر، تهیه‌کننده‌ی مستند «سرکوهی»، با نگاهی اجتماعی‌تر از چالش‌های ساخت مستند در ایران، کمبود حمایت نهادهای فرهنگی، نابرابری دسترسی فیلم‌سازان شهرستانی و فرصت‌های از دست‌رفته در جشنواره‌ها سخن می‌گوید. او باور دارد که سینمای مستند، نه صرفاً یک گونه‌ی هنری، بلکه سندی زنده از فرهنگ و هویت ملی است؛ رسانه‌ای برای نقد، آگاهی و سازندگی. بلندنظر با تأکید بر ضرورت نگاه ملی در تلویزیون و حمایت از آثار انتقادی، مستندسازی را «کاشتن درختی برای آینده» می‌داند؛ تلاشی که شاید ثمرش دیر برسد، اما ریشه‌اش در حقیقت و ماندگاری است. 

محمد ناصری‌راد کارگردان درباره‌ی ریشه‌ی شکل‌گیری این فیلم می‌گوید: پدرم خوزستانی بود و مادرم از روستایی واقع در منطقه کربال و نزدیک مرودشت. از بچگی آواز و لالایی در فضای خانه و خانواده ما جریان داشت. بعدها که جدی‌تر به موسیقی نواحی فکر کردم، دیدم آن صداها هنوز در گوشم مانده‌اند. همان زمزمه‌ها باعث شد دنبالشان بروم.

او ادامه می‌دهد: سال‌ها پیش رفتم تحقیق کردم و با بزرگان موسیقی نواحی مثل آقای درویشی گفت‌وگو کردم، و کم‌کم متوجه شدم که پشت این صداها یک فرهنگ پنهان است، فرهنگی که دارد. آرام‌آرام خاموش می‌شود.

حسن کرمی؛ مردی که هنوز می‌خواند

ناصری‌راد درباره‌ی سوژه‌ی اصلی فیلم می‌گوید: به واسطه‌ی پسرش با آقای حسن کرمی شیرازی با او آشنا شدم. مردی اهل همان نواحی که هنوز آواز می‌خواند و حافظ لالایی‌ها و نغمه‌های قدیمی است. وقتی مقابل دوربین نشست و خواند، دیدم دقیقاً همان حس و همان سادگی در او زنده است. هیچ بازی‌ای در کار نبود. فیلم از دل همین صداقت شکل گرفت.

مستندساز باید شنونده باشد

او درباره‌ی روند فیلم‌سازی توضیح می‌دهد: در این پروژه سعی کردم دوربین شنونده باشد. لازم نبود چیزی را بازسازی کنم. خود واقعیت زیبا بود. بخشی از کار هم با تخیل پیش رفت؛ یعنی موقعیت‌ها را چیدم، اما واکنش‌های او طبیعی بود، حتی بیشتر از پیش‌بینی من.

محمد ناصری‌راد

ناصری‌راد درباره‌ی اهمیت فیلم می‌گوید: بحث من صرفاً موسیقی نیست، بلکه فرهنگ است. لالایی‌ها، آوازها، همه بخشی از حافظه‌ی جمعی ما هستند. نسل جوان امروز کمتر با این فضا آشناست، در حالی که در هر گوشه‌ی ایران یک جهان شنیداری نهفته است.

پای کار آمدن در شرایط سخت

او درباره‌ی دشواری‌های تولید ادامه می‌دهد: فیلم را مستقل ساختم و تقریباً همه مراحل تولید را خودم انجام دادم. واقعیت این است که ساختن فیلم مستقل در چنین شرایطی ساده نیست، اما اگر منتظر حمایت بمانی، هیچ‌وقت شروع نمی‌کنی. به ‌نظرم اگر نهادهای فرهنگی در این مسیر جدی‌تر وارد شوند، می‌شود بسیاری از این گنجینه‌ها را پیش از فراموشی نجات داد.

مخاطب دروغ نمی‌گوید

او درباره‌ی بازخورد تماشاگران می‌گوید: وقتی فیلم در سالن پخش شد، تماشاگران واکنش صادقانه داشتند. بعضی‌ها جاهایی خندیدند، جاهایی ساکت شدند. به نظرم مخاطب دروغ نمی‌گوید. اگر با فیلم همراه شود، یعنی راه را درست رفتی.

نقد اجتماعی یا دغدغه فرهنگی؟

علی بلندنظر، تهیه‌کننده مستند «سرکوهی»، نیز در این گفت‌وگو درباره بزرگ‌ترین چالش‌های سینمای مستند امروز ایران می‌گوید: تجهیزات و دسترسی به سوژه‌ها محدود است، اجازه آرشیو گرفتن مشکل دارد و حمایت جدی نهادها کم است. فیلم مستند خوب نسبت به فیلم داستانی با مخاطب راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند، اما بسیاری هنوز ارزش آن را درک نکرده‌اند. البته برای ساخت مستند، شور و ایمان نیز لازم است، نه فقط امکانات.

بلندنظر تأکید می‌کند: کار مستند، در قلبش نقد اجتماعی دارد. من همیشه دنبال سازندگی بوده‌ام و سعی می‌کنم از آثارم حمایت کنم، حتی اگر بازگشت مالی نداشته باشد. مستند می‌ماند، سندی است برای آیندگان و میراث فرهنگی کشور. مستندساز اگر نگاه فرهنگی نداشته باشد، اثرش زود فراموش می‌شود.

روایت صادقانه از موسیقی فراموش‌شده جنوب/ «سرکوهی» در مسیر ثبت میراث شنیداری ایران
علی بلندنظر

دسترسی به سوژه‌ها؛ نابرابری پنهان

او با صراحت می‌گوید: دسترسی یکسان نیست و اغلب با لابی و روابط همراه است. در استان‌ها کار کردن سخت‌تر است؛ هم به‌دلیل امکانات کمتر، هم به‌دلیل نگاه مرکزگرایانه. با این حال، در چند سال اخیر نشانه‌هایی از تغییر دیده‌ام و امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند. واقعیت این است که در استان‌ها، حمایت از مستندسازان بسیار کم است. شیراز با سابقه درخشان در سینمای مستند نمونه بارز این مسئله است؛ استعدادها در شهرستان‌ها وجود دارند، اما برای دیده شدن مجبورند به تهران بیایند. نتیجه‌اش این است که فرهنگ محلی و تنوع اقوام ما کم‌کم از دست می‌رود. اگر نهادهای فرهنگی در استان‌ها جدی‌تر پای کار بیایند، و از مستندهای انتقادی نیز حمایت کنند، بخش بزرگی از میراث فرهنگی نجات پیدا می‌کند.

جشنواره‌ها و فرصت‌های از دست‌رفته

او درباره جشنواره‌ها می‌گوید: سینماحقیقت تریبون مستندسازان است، اما به کارهای فیلمسازان تازه‌کار که نامشان آشنا نیست کمتر اهمیت داده می‌شود. نمونه‌اش مستند «اُجاق» بود که در ایران چندان جدی گرفته نشد، اما در جشنواره‌های خارجی دیده شد و از جشنواره‌ای معتبر و مورد تایید سازمان جهانی یونسکو جایزه گرفت. این تفاوت نگاه، یکی از مشکلات اصلی سینمای مستند است.

بلندنظر ادامه می‌دهد: من کوتاه‌مدت نگاه نمی‌کنم، چون ارزش فیلم مستند در ماندگاری آن است. ممکن است امروز دیده نشود، اما سال‌ها بعد پژوهشگران و علاقه‌مندان به آن مراجعه خواهند کرد. فیلم مستند پژوهش‌محور، سرمایه ملی است و وظیفه‌ی همه‌ی ماست که از آن حفاظت کنیم.

روایت صادقانه از موسیقی فراموش‌شده جنوب/ «سرکوهی» در مسیر ثبت میراث شنیداری ایران

به گفته بلندنظر یکی از راهکارها برای پیشرفت سینمای مستند این اس که تلویزیون ملی باید نگاه ملی داشته باشد و از سینمای مستند، علی‌الخصوص فیلم‌های انتقادی حمایت حداکثری کند. چرا که انتقاد باعث سازندگی می‌شود. همچنین مصاحبه و پژوهش‌های دقیق پیش‌تولید، پایه‌ی اصلی مستندسازی است و ظرفیت اقوام و فرهنگ‌های بومی باید به رسمیت شناخته شود تا آثار ایرانی در سطح جهانی بدرخشند.

مستندسازی، کاشتن درختی برای آینده

علی بلندنظر در پایان با تأکید بر اهمیت سینمای مستند و نقش آن در ثبت میراث فرهنگی می‌گوید: مستندسازی کار صادقانه‌ای است؛ مثل کاشت درختی‌ست که خودمان از میوه‌اش بهره نمی‌بریم، اما نسل‌های بعد از آن استفاده خواهند کرد. ما اگر امروز نکاریم، فردا چیزی برای نشان دادن و برداشت نخواهیم داشت.

۵۹۵۹

منبع

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دکمه بازگشت به بالا